زاده شده از خاک، برای مثال نشاید بنی آدم خاک زاد / که در سر کند کبر و تندیّ و باد (سعدی - ۱۷۳)، کنایه از لقبی که گوینده برای اظهار فروتنی و تواضع به خود می دهد، خاکسار
زاده شده از خاک، برای مِثال نشاید بنی آدم خاک زاد / که در سر کند کبر و تندیّ و باد (سعدی - ۱۷۳)، کنایه از لقبی که گوینده برای اظهار فروتنی و تواضع به خود می دهد، خاکسار
کنایه از خاک زیارتگاه است که کام دل حاصل شود. (آنندراج) : خط رویش چراغ دیدۀ شب زنده داران شد غبار خط او خاک مراد خاکساران شد. صائب (از آنندراج). دیدم غبار خط تو حوری نژاد را صد شکر یافتم پی خاک مراد را. ؟ (از آنندراج). نیست در روی زمین جز آستان دولتش هست اگر خاک مرادی در بساط روزگار. (در مدح شاه عباس از آنندراج). جز آستان خرابات نیست خاک مراد خوشا کسی که از این آستان برون نرود. ؟ (از آنندراج)
کنایه از خاک زیارتگاه است که کام دل حاصل شود. (آنندراج) : خط رویش چراغ دیدۀ شب زنده داران شد غبار خط او خاک مراد خاکساران شد. صائب (از آنندراج). دیدم غبار خط تو حوری نژاد را صد شکر یافتم پی خاک مراد را. ؟ (از آنندراج). نیست در روی زمین جز آستان دولتش هست اگر خاک مرادی در بساط روزگار. (در مدح شاه عباس از آنندراج). جز آستان خرابات نیست خاک مراد خوشا کسی که از این آستان برون نرود. ؟ (از آنندراج)
خشک اصل. درخت نهالی که خشک است. نهال خشک. کنایه از بی ثمر و بی فایده و غیر مفید است: چون قوم نوح خشک نهالان بی برند باد از تنور پیرزنی فتح بابشان. خاقانی
خشک اصل. درخت نهالی که خشک است. نهال خشک. کنایه از بی ثمر و بی فایده و غیر مفید است: چون قوم نوح خشک نهالان بی برند باد از تنور پیرزنی فتح بابشان. خاقانی
پاک گوهر. پاک گهر. اصیل. پاکزاد. نجیب. ممحوض النسب. خالص نسب: پادشاهی گذشت پاک نژاد پادشاهی نشست فرخ زاد گر برفت آن ملک بما بگذاشت پادشاهی کریم و پاک نژاد. فرخی. پاکیزه دین و پاک نژاد و بزرگ عفو نیکودل و ستوده خصال و نکوشیم. فرخی. خواجۀ سید ستوده هنر خواجۀ پاک طبع پاک نژاد. فرخی
پاک گوهر. پاک گهر. اصیل. پاکزاد. نجیب. ممحوض النسب. خالص نسب: پادشاهی گذشت پاک نژاد پادشاهی نشست فرخ زاد گر برفت آن ملک بما بگذاشت پادشاهی کریم و پاک نژاد. فرخی. پاکیزه دین و پاک نژاد و بزرگ عفو نیکودل و ستوده خصال و نکوشیم. فرخی. خواجۀ سید ستوده هنر خواجۀ پاک طبع پاک نژاد. فرخی
فرشته سرشت. پارسا و بی مکر و بی حیله. (از ناظم الاطباء). که سرشت و خصلت فرشتگان دارد. نیک نهاد. پاک سرشت: ملک نهاد و ملک همت و ملک طلعت چنو کجاست یکی ازهمه ملوک بیار. فرخی
فرشته سرشت. پارسا و بی مکر و بی حیله. (از ناظم الاطباء). که سرشت و خصلت فرشتگان دارد. نیک نهاد. پاک سرشت: ملک نهاد و ملک همت و ملک طلعت چنو کجاست یکی ازهمه ملوک بیار. فرخی
جفا کردن. (آنندراج) (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) : عارض او در نکوئی خار بر گل می نهد قامت او در شمائل تاب عرعر می دهد. مجیرالدین بیلقانی (از آنندراج). ، نافرمانی کردن. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری)
جفا کردن. (آنندراج) (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) : عارض او در نکوئی خار بر گل می نهد قامت او در شمائل تاب عرعر می دهد. مجیرالدین بیلقانی (از آنندراج). ، نافرمانی کردن. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری)
پست طبیعت. آنکه نهاد پست دارد. دون صفت. دون طبیعت: خاقانی اگر نه خس نهادی خوش باش گام از سر کام در نهادی خوش باش هر چند بناخوشی فتادی خوش باش پندار در این دور نزادی خوش باش. خاقانی
پست طبیعت. آنکه نهاد پست دارد. دون صفت. دون طبیعت: خاقانی اگر نه خس نهادی خوش باش گام از سر کام در نهادی خوش باش هر چند بناخوشی فتادی خوش باش پندار در این دور نزادی خوش باش. خاقانی
پاک فطرت. پاکدرون. پاک طینت. پاک سرشت: نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد بهتر آنست که با مردم بد ننشینی. حافظ. اشک آلودۀ ما گرچه روانست ولی به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم. حافظ
پاک فطرت. پاکدرون. پاک طینت. پاک سرشت: نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد بهتر آنست که با مردم بد ننشینی. حافظ. اشک آلودۀ ما گرچه روانست ولی به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم. حافظ
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 15 هزارگزی خاور الیگودرز کنار راه مالرو چالسپار به دره سفید، ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 181 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان لری و فارسی است، آب آنجا از قنات و محصولات آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است و راه آنجا اتومبیل رو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 15 هزارگزی خاور الیگودرز کنار راه مالرو چالسپار به دره سفید، ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 181 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان لری و فارسی است، آب آنجا از قنات و محصولات آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است و راه آنجا اتومبیل رو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)